آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

از ماست که بر ماست...

فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت.
مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخ ها کرده و به روی آتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت.
او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت:کجا میروی پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا ملا از آنجا میگذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری میکند و تقاضا مینماید او را رها کنند. ولی مرد کباب فروش میخواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد.
ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است میدهم.
کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رقتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین میانداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر. مرد کباب فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد خدا؟ ملا همان طور که پول ها را بر زمین میانداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آنرا بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آنرا تحویل بگیرد ....!

از شگفتی های عالم خواب

از شگفتی های رویا که اخیرا" دانشمندان از آن پرده برداشته اند، این است که به هنگام خواب و از کار افتادن موقتِ بخش عظیمی از مغز، بعضی سلول ها که آن ها را سلول های نگهبان نامیده اند، همچنان بیدار می مانند و آن چه را که انسان، قبل از خواب در مورد لحظه بیداری به آن ها توصیه می کند هرگز فراموش نمی کنند تا به هنگام لزوم تمام مغز را بیدار کرده و به حرکت درآورند.

مثالی که می توان آورد بیدار شدن مادر با صدای ضعیف گریه بچه است در حالی که آن مادر حتی ممکن است با صدای غرش رعد و برق هم از خواب بیدار نشود.

آیا شهامت «نه» گفتن داری ؟

شهامت کاربردهای فراوانی در درمان دارد ، بیش تر از هر چیز ، در مشکلات میان فردی یا ارتباطی و نیز برای کنار امدن با اضطراب . شهامت ما را به سوی خودشکوفایی می برد. در تعریف شهامت یعنی بتوانیم با توجه به حقوق خود به عنوان یک فرد ، نظر بدهیم و رفتار کنیم و به همین صورت به حقوق دیگران نیز احترام بگذاریم . نمونه هایی از این حقوق عبارتند از ابراز احساسات و افکار و «نه گفتن بدون احساس گناه» و نیز احترام به حقوق دیگران در همین موارد . می توان گفت برای درجات مختلف شهامت ، چهار شیوه ی رفتار قابل تشخیص است :
پرخاشگرانه : بی توجهی شدید به حقوق دیگران به صورت آشکار 
متقلبانه : بی توجهی به حقوق دیگران به شکلی نامحسوس 
منفعلانه : بی توجهی به حقوق خود 
با شهامت : توجه به حقوق خود و دیگران 
اصل اساسی با شهامت بودن بالا بردن آزادی انتخاب است نه تحمیل یک آیین تازه . 
مهارت های شهامت ورزی معمولا عبارتند از نه گفتن ، درخواست کردن ، تمجید کردن و تمجید شنیدن ، انتقاد کردن و انتقاد شنیدن و پرورش و حفظ عزت نفس . 
البته باز هم لحن صدا و وضعیت بدن ، به گونه ای غیر کلامی میزان شهامت افراد را آشکار می کند .

خداحافظ روزهای خوب دانشجویی...

هر چیزی یه پایانی داره حتی اون چیزایی که بودن شون برات عادت شده .

اگر یک نفر نابینا و ناشنوا متولد شود، به چه زبانی فکر می‌کند؟

تفکر لزوما متکی به زبان نیست، یا دست‌کم متکی به زبانی متعارف که قابل تکلم باشد. ما می‌توانیم از طریق تصور کردن مناظر و تصاویر، الگوهای سه‌بعدی، ژست‌های بدنی، حرکات سر و دست، هیجانات احساسی و هرچیز دیگری که به جز زبان تجربه کرده‌ایم، تفکر کنیم. پستانداران دیگر و پرندگان نیز احتمالاً به همین شکل تفکر می‌کنند، به ویژه جانورانی که برای کارهای خود نقشه می‌کشند و برنامه‌ریزی می‌کنند، با نوعی تفکر غیرزبانی این کار را انجام می‌دهند و حتی خواب می‌بینند. ناشنوایانی که از زبان اشاره استفاده می‌کنند از زبانی مانند بقیه انسان‌ها برای تفکر استفاده می‌کنند، با این تفاوت که موقع تفکر به جای اندیشیدن به صداها و واژه‌ها، به حرکات دست فکر می‌کنند. اگر کودکی ناشنوا و نابینا باشد و هرگز با هیچ نشانه‌ای از زبان آشنا نشود، ناچار است برای تفکر به محتوای ساده‌تر ذهن‌اش (که ممکن است شامل احساسات و هیجانات، بوها، علائم لمسی…‌ شود) اکتفا کند. البته این بچه‌ها اغلب از طریق نوع خاصی از زبان اشاره لمسی با زبان آشنا می‌شوند .بی‌شک سطح پیشرفت در توانایی‌های زبانی مهم‌ترین شاخصی است که در توانایی‌های ذهنی و اجتماعی بشر تأثیرگذار است و به همین دلیل نه‌تنها‌ آموزش کودکان کم‌توان، بلکه‌ آموزش کودکان معمولی نیز اگر جدی گرفته نشود و توانایی‌های زبانی به اندازه کافی پیشرفت نکند، جامعه پر می‌شود از انسان‌هایی که توانایی تفکر منطقی، ارتباط مناسب و تعامل با دیگران را ندارند.