تذکر به دوستانی که برای اولین بار به وبلاگ سر زده اند

از دوستانی که برای اولین بار به وبلاگ سر زده اند خواهشمندم خواندن مطالب را از قسمت آرشیو نوشته ها، مردادماه شروع کنند و در ادامه راه به ما بپیوندند.

با تشکر

مطالبی در رابطه با رونمایی وهمایش سالگرد شهید سید جمال طبا طبایی

سلام از میان مطالبی که در وبلاگها وایمیل خودم در رابطه با رونمایی دو مطلب را بیشتر پسندیدم شما عزیزان هم بخوانید ونظر دهید متشکرم

مطلب دوم

مطلب اول

رونمایی از 3کتاب در رابطه با دفاع مقدس وسالگرد شهادت سردار سید جمال طباطبایی

سلام روز پنج شنبه 27فروردین در تالار سرو اداره فرهنگ ارشاد اسلامی رونمایی از کتابهای روطه وتیغ های گل رز وپرواز با بال شکسته همزمان با سالگرد سردار سید جمال طباطبایی بسیار با شکوه برگذار شد این همایش با همکاری اداره ارشاد اسلامی ورزمندگان دفاع مقدس وباحضور خانوادهای سردار طاوسی وجانباز کاوسی وشهید طبا طبایی ومسئولین شهرستان وتعدادی از رزمندگان برگزار شد قسمتی از متن سخنرانی خودم را که دختر یکی از رزمندگان برایم نوشته بود واول سخنرانی خوندم در ادامه مطلب می اورم وبقیه مطالب وعکسها در قسمتهای بعدی انشاالله

عید سال 1361وعملیات فتح المبین

باسلام و عرض ادب ،پیشاپیش سال نو مبارک،ملتمس دعای فراوان تان هستیم



"دم دمای عید که می شود،هر کسی با هر میزان توانایی؛سعی می کند عید را بفهمد و خودش را برای این تحول بزرگ آفرینش خدایی آماده کند،حالا بسته به شرایط و اوضاع و احوال و... هر عیدی با هر عید دیگر از فردی به فرد دیگر هم فرق دارد...
درست مثل آن سال ها...علی الخصوص آن سال!
خیلی ها در تب و تاب ماهی قرمز شب عید بودند و سرسبزی سبزه ی عیدشان...سالها عوض می شوند اما سنت ها نه...آن سال هم سنت ها سرجایش بود...بیست و اندی سال پیش...خیابان ها در ازدحام شب عید بودند که آن ها آرام و بی سر و صدا می رفتند تا سال شان را یک جور دیگر تحویل کنند،اصلاً می رفتند تا آن ازدحام شب عید دیگر مردم پابرجا بماند...هفت سین شان گرچه نماد طبیعت نبود اما برای بقای طبیعت لازم بود ،سنگر و سردار و سید و سپاه و سوی چراغ قوه و سراب و سرسختی...قرار بود وقتی توپ در می شود و صدای "آغاز سال یکهزار و سیصد و شصت و یک" شنیده می شود آن ها برای توپ و تفنگ های عملیات جدید آماده شوند آن هم بی سر و صدا...شب عید خبری از سبزی پلو با ماهی و کوکو نبود...محور غرب شوش بود و جاده ی دهلران عین خوش،منطقه تی شکن و دال پری...شیار بود و ارتفاعات مورموری...تیپ امام حسین بود و مرد همیشه خنده بر لب حاج حسین خرازی؛سال که تحویل می شود شیارها میزبان شان هستند،آن ها پیش می روند و پیش می روند تا ناگاه سکوت شان رادیویی می شود،اعلام سکوت رادیویی و دستور بازگشت به عقب!شب عید هم هست!!!
اولین روز سال را در منطقه ی تی شکن استراحت مطلق دارند و در فکر اینکه "امشب عملیاتی هست یا نه؟" 
ماجرای بازگشت از شیار شب قبل،اما چه بود؟! انتظار عراقی ها برای عبور نیروها از شیار و بستن شیار و در نهایت قلع و قمع آن ها...
حالا اولین شب سال نو است،بازدیدها شروع شده که آن ها هم به بازدید عراقی می روند ،گردان امام هادی به فرماندهی شهید رضا قانع احتیاط بودند من و، شهید مهدی سامع  در گردان ابوشهاب عملیات روستای یومیدیه،پل چی خواب و پادگان عین خوش را انجام می دهند و گردان امام هادی می ماند تا چهارم فروردین ماه،بازدیدهای عید هنوز برقرار است...خدا راشکر مرحله اول بخوبی برای من ومهدی گذشت ولی استرس آن برای بچه های شهرضا مانده بود
این بار از ارتفاعات عین خوش به سمت دشت عباس،به بازدید دشمن می روند،امامزاده عباس و ارتفاعات دویست و دو! سه کیلومتر را باید می رفتند تا با بعثی ها درگیر می شدند،گاهی استقبال همین شکلی ست! نهصد متر بعد ،اما،درگیری رخ می دهد،به پیشواز آمده اند گویی ؛ چهار،پنج ساعتی این حال و احوال پرسی خصمانه به طول می انجامد،درگیری شدید می شود.وبعد مدتی بیسم ها قطع میشود واسترسش برای من ومهدی می ماند .. عراقی ها سرانجام بعد از چهار روز منطقه را تخلیه می کنند،بهتر است بگوییم مجبور به تخلیه می شوند!بیرون رانده می شوند!!! از اینکه چه بر سر مهدی جاوری طول آن چهارروز با وجودخوردن چندین تیر آمده بود خودش وخدا داند
هفت سین شان گرچه ماهی قرمز نداشت اما حالا قریب به پنجاه و پنج لاله ی بر خون نشسته ی سرخ را با خود به ارمغان آورده بود،سرخ سرخ آزاد،قرمز تر از ماهی قرمزهای اسیر تنگ آب.
روز هشتم فروردین ،عراقی ها آخرین نای مانده در جان شان را به نمایش می گذارند و آتش باران راه می اندازند،دق دلی محاصره بودن شان را خالی می کنند .از تَنگ ابوغُرِیب پا به فرار می گذارند و به فکه پناه می برند...
عملیات انجام می شود،فتح المبین نام می گیرد و خداوند بهترین عیدی را می دهد...چهار روز پیکر پاک شهیدان مهمان خاک هایی است که در آن غوطه ورند...در میان لاله های قرمز ......
عملیات،فتحِ مبین را شایسته است،گردان امام هادی به فاصله ی بیست و چهار ساعت ،پنجاه و پنج شهید را تقدیم می کند (شهید رضا قانع،شهید محمدهادی متقی،شهید محمد تفضلی،شهید رضا هاشمیان،شهید سید ابراهیم میرکاظمی،شهید مرتضی طحانی،شهید سید حبیب اله نوراللهی،شهید سراج علوی،شهید محمدتقی رضایی،شهید حسام نصوحی،شهید احمدرضا امینی،شهید حسن سامع،شهید مدنی،شهید سلیمان رحمانی،شهیدان یونسی،شهید حبیب اله ربیعی و ...)
بعدها اهمیت و جایگاه این عملیات بیشتر درک شد تا آنجا که محسن رضایی فرماندهی وقت سپاه در صحبت های خود گفت:" شب عملیات با شهید خرازی تماس گرفتم و گفتم از موقعیت عملیات عقب تر آیید اما شهید خرازی گفت هرجور شده می ایستیم و عاشورایی می جنگیم حتا اگر همگی کشته شویم عقب نشینی نمی کنیم و منطقه را از دست نمی دهیم"
ره آورد این عملیات بزرگ نه تنها پاکسازی این منطقه از ایران عزیزمان به وسعت پنج هزار کیلومتر از دشمن نبود که پذیرایی گرمی از عراقی ها را به همراه خود داشت با هجده هزار اسیر و پانزده هزارکشته...رمز عملیات "یا زهرا (س) " بود،پیر مراد ،حضرت امام خمینی (ره) در پیغامی فرمودند " من دست و بازوی پر توان رزمندگان اسلام را که دست خدا بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم" 
یادمان باشد آرامش امروزمان را مدیون مردانی هستیم که در دیروزها برای مان جنگیدند،یاد و خاطره شان گرامی باد!"

سفرنامه حج عمره

سفر نامه حج قسمت سوم

سفرنامه حج عمره

سفرنامه حج قسمت دوم

سفرنامه حج عمره

سلام سفر اخیر حج عمره

 

به بهانه دیدن فیلم شیار 143

سلام

دیدن فیلم شیار 143