آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

وجدان

یک پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی می کردند.پسر کوچولو یک سری تیله و دختر چند تایی شیرینی داشت.پسرک گفت:من همه ی تیله هامو بهت میدم و تو هم همه ی شیرینی هاتو به من بده.دختر قبول کرد،پسرک بزرگترین و زیبا ترین تیله رو یواشکی برداشت و بقیه رو به دختر داد اما دختر کوچولو همون جور که قول داده بود تمام شیرینی ها رو به پسرک داد.
اون شب دختر کوچولو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید اما پسر کوچولو تمام شب رو نتونست بخوابه. به این فکر می کرد که حتما دخترک هم یک خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه رو بهش نداده عذاب مال کسی هست که صادق نیست و آرامش نصیب کسانی است که صادقند لذت دنیا مال کسی نیست که با افراد صادق زندگی می کند.ازآن کسانی است که با وجدان صادق زندگی می کنند...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد