آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

تحول درون

هفت‌سالی می‌شد که راه نرفته بودم
پزشک پرسید: این چوب‌ها چیست؟
گفتم: فلجم
گفت: آن‌چه تو را فلج کرده همین چوب‌هاست
سینه‌خیز، چهار دست و پا قدم بردار و راه بیفت
چوب‌های زیبایم را گرفت
بر پشتم شکست و در آتش سوزاند
حالا من راه می‌روم
اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می‌کنم
تا ساعت‌ها بی‌رمقم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد