آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

اسیدپاشی

ناهید مولوی در صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش نوشت:

"دقیقاً ده دقیقه پیش سر خیابون از ماشین سعیده پیاده شدم و پیچیدم تو کوچه ، تاریک بود و فکرم انقدر مشغول بود که اصلا حواسم به اطرافم نبود ، صدای موتور سواری که از رو به رو میومد توجهم رو جلب کرد و ناخودآگاه پریدم تو پیاده رو موتور سوار ترمز کرد و کسی که ترکش نشسته بود یه بطری آب رو خالی کرد روم !!!

از صدای خندشون به صدم ثانیه نکشید که فهمیدم این یه شوخیه ، یه شوخی کثیف و پست ... 

تنها واکنشم به این کار فقط گریه بود ، فقط گریه …

زن بودن تو این مملکت سخت ترین کار دنیاست !!!"

آقایی که با آب اقدام به ترسیدن بانوان میهن می‌کنید کار شما از جنایت اسید پاشان کمتر نیست متاسفم.


نظرات 3 + ارسال نظر
پری وش پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:21 ب.ظ http://nymphlike.blogsky.com

سلام
بازم بره خدا رو شکر کنه که آب بوده

اگه جدی جدی اسید می بود که بیچاره بود

زن پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:37 ب.ظ

از بابت اینکه این جنایت میشه خیلی تاسف می خوره آدم
اما شاید یه روزی و یکی از همین دخترکان جیب این پسرکان رو زده باشند یا سنگ کیسه شان کرده باشند و این شده دردسر خودشون


روان ی ادم رو به هم زدن چیزی جز این نیست

پس قدمی که بر می داریم باید حساب شده باشه و فکر چند صبا را بادی کرد.

مترسنج دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:47 ب.ظ http://dar300metri.blogsky.com/

عصر 2000و ادعای آدمیت...
بمانت ک ادعای مسلمونی و شیعه بودن کشورمون آه از نهاد هرکسی بلند میکنه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد