از کودکی بیرون می آییم، بی آنکه بدانیم جوانی چیست،
ازدواج می کنیم، بی آنکه بدانیم متاهل بودن چیست،
و حتی زمانی که قدم به دوره پیری می گذاریم، نمی دانیم به کجا می رویم.
سالخوردگان، کودکان معصوم کهنسالی خویش اند.
از این جهت، سرزمین انسان سیاره ی بی تجربگی است.
به یاد روزای خوش دبستان
اولیا شلختن
دومیا پاتختن
سومیا رئیسن
چهارمی ها پلیسن
پنجمی ها رفوزه یه وری میرن تو کوزه!!!!!
پایـــیــــز
وفادارترین فصل خداست.
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه ی سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است...