این تصویر حکایتی از ارزشیابی و نادیده گرفتن تفاوت های فردی هست و اهمیت شخصی سازی آموزش و توجه به تفاوت های فردی رو نشون می ده.
آلبرت اینیشتین :
هرکس یک نابغه است. ولی اگر یک ماهی را به واسطه عدم توانایی آن در بالارفتن از درخت بیازماییم آن ماهی تمام عمرش را بر این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است.
حوزهی انتخاب خود را وسیع تر کن و تنها به اولین فکر که غالبا هم سطحی و هیجانی و ناپخته است، اکتفا نکن. اندیشه های بیشتری را به میدان بکش و ایده های موازی دیگر را هم از نگاهت بگذران، پس فرصت می یابی که بهترین انتخاب ممکن را و نه الزاماٌ بهترین انتخاب را داشته باشی. به مرور این حوزه را بازتر کن.
1. مواد درسی تولید شده از سوی نهاد رسمی، قدرت بیبدیل و یگانهای است که بدون هر گونه رقیبی حاکم بلامنازع بر اذهان دانشآموزان است.
2. دانشآموزان، اساساً بیبهره از هر قدرتی هستند.خصوصاً قدرت مشارکتآمیزی که بتواند کمترین تأثیری در شکل و محتوای کتابهای درسی داشته باشد. به بیانی رابطهی دانشآموزان با نظام آموزشی نه تنها مشارکتی نیست، بلکه شکلی ابتدایی از تابعیت است. آنها تابع نظام مقتدری هستند که هر آن امکان دارد در صورت کوچکترین تخلف یا اعتراضی (به حاکمیت محتوا) از موقعیت تابعیت خویش محروم گردند.
3. مانند تمامی دیکتاتوریها، نظام آموزشی نیز بخش عمدهای از سیاستگذاریهای خود را بر مبنای فشار به افراد تحت حکمرانی خویش قرار میدهد. منتها این بار با الهام از شیوههای رقابتی سرمایهدارانه، نقطهی ثقل آن علاوه بر محتوای سنگین کتابهای درسی، بر مدیریت رقابتیِ ماراتونوار لجام گسیخته است. در چنین وضعیتی دانشآموز بینوا، همچون کارگرانِ نئولیبرالی که برای نگهداری از موقعیت کاری خویش به دوازده و گاه تا هجده ساعت کار تن میدهند، ناچارند برای دستیافتن به موقعیتی بهتر از همکلاسی خویش تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی قرار گیرند. آنها همچون کارگران تحت فشار، داوطلبانه خود را از زندگی در قلمرو عمومی حذف میکنند و در عوض به اسارت کلاسهای مداوم و فوق برنامهای درمیآورند که از سوی نظام رسمی آموزشی حمایت میشوند.
گاهی خودم را مثل یک کتاب ورق میزنم.
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده!
آخرِ بعضی فکرهایم نقطه میگذارم٬که بدانم باید تمامشان کنم.
بینِ بعضی رفتارهایم کاما٬ که بدانم باید با کمی سکوت ادایشان کنم!
بعدِ بعضی رفتارهایم علامت تعجب و آخرِ برخی عادت هایم علامت سؤال؟
خودم را هر چند شب یکبار ورق میزنم تا فرصت ویرایش هست.
حتی بعضی از عقایدم را حذف میکنم٬امّا بعضی را پررنگ!!!
یک روز این کتاب چاپ میشود و به دستم میدهند و فرصت ویرایش به پایان میرسد!
حسین پناهی