آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

آموخته‌هاى من

روزنوشته‌ها

روز اول مدرسه

یادش بخیر روز اول مدرسه، روزی که با چشمان گریان از خواب بیدار شدم و با دلتنگی تمام به مدرسه رفتم. 

یادش بخیر روز اول مدرسه که همگی بچه ها دست در دست والدین خود برای آغاز فصلی نو در زندگی خود قدم به عرصه علم و دانش نهادند. 

یادش بخیر آن گریه ها و دلتنگی ها روز اول مهر ماه، زمانی که برای اولین بار همگی ما را به صف کردند و دستان گرم مادرم را که تا آن لحظه پشتیبان و دلگرمی من بود، از خود دور می دیدم. یادش بخیر نیمکت های فلزی سه نفره که تعداد زیادی دانش آموز بر روی آن می نشستند و وسایل جدید خود را که حتی نمی دانستند چگونه باید از آن استفاده کنند را بر روی آن می گذاشتند. یادش بخیر بخاری نفتی دودگرفته کنج کلاس که همیشه با التهاب فراوان در انتظار زمستان بود تا گرمای وجود خود را به کلاس بدهد. 

یادش بخیر اولین معلمم خانم شهین دهقان که با خوش رویی و مهربانی تمام برای اولین بار به کلاس آمد. فرمان برپا اولین جمله ای بود که در مدرسه برای احترام به معلمین آموختم. یادش بخیر اولین نوشته های زندگیم که خط های عمودی کج و معوجی بود که از معلمم آموختم و یاد گرفتم که چگونه مداد را در دستانم بگیرم. یادش بخیر تخته گچی سیاه رنگ کلاس که با هر بار پاک کردن تمامی محوطه و دستان و لباس های معلمم را را سفید می کرد.

یادش بخیر کارت های آفرین، صد آفرین و هزار آفرین معلمم که برای هر بار درست انجام دادن مشقهایم یکی از آنها را به من می داد.  

یادش بخیر بوی نان تازه و پنیر مادرم که برای زنگ های تفریح در کیفم می گذاشت. 

و اکنون با گذشت بیش از بیست سال از آن روزهای آغازین کلاس اول ابتدایی، امسال نیز کلاس اولی ها با شور و شوق فروان به مدرسه می روند اما با تفاوت های بسیار زیاد. دیگر خبری از آن نیمکت های فلزی سه نفری تنگ نیست و همگی بر روی صندلی های دسته دار یک نفره می نشینند که نوعی استقلال فکری و شخصیتی به آنها می دهد. به لطف مدارس غیرانتفاعی، نمونه و دیگر اسامی، دیگر جمعیت کلاس ها همانند گذشته به 30 و 40 نفر در یک کلاس نمی رسد. دیگر خبری از لیست بلند بالای نمرات در دوران ابتدایی وجود ندارد و به جای آن از سیستم توصیفی برای ارزیابی دانش آموزان استفاده می کنند. 

دیگر خبری از تخته های گچی قدیمی در کلاس ها نیست و همگی مجهز به وایت برد، ویدئو پروژکتور، کامپیوتر و تجهیزات روز شده اند که کار را برای فراگیران بسیار راحت کرده است. دیگر خبری از آن کیف های رنگی ساده بدون طرح، دفتر های قدیمی 40 و 60 برگ و مداد های توسن و خودکار بیک نیست چرا که جای خود را با کیف های رنگی بزرگ با طرح های کارتون های 2014، دفتر های 100 و 200 برگ پاپکو و فابر کاسل و مداد و خودکار های با کیفیت خارجی چند هزار تومانی عوض کرده اند. دیگر خبری از آن بخاری دودی سیاه رنگ پر التهاب کنج کلاس نیست و به جای آن سیستم نوین شوفاژ با گرمای ملایم در کلاس ها جایگزین شده است. 

و همگی جوانان گذشته و امروز با یک هدف پا به عرصه علم آموزی گذاشتند؛ آموختن علم و ساختن دیروز، امروز و فردایی بهتر برای آبادانی میهنمان.

نظرات 3 + ارسال نظر
مترسنج سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.dar300metri.blogsky.com/

همینطوره واقعا...
اما با وجود همه نکات منفی ک هس از ی چیز نسل جدید خوشم میاد و ب شرایط خاصشون حسودیم میشه و اون خرد شدن قداست معلم نماها و استقلال فکری بهتر نسلهای امروزه...

با نظرتون موافقم .

تارد دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 04:17 ب.ظ

محمد دوشنبه 15 دی‌ماه سال 1399 ساعت 03:38 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد