مانیای اطلاعات
گلن ویلسون – استاد روانشناسی کالج گرشام لندن- نام «مانیای اطلاعات» را به وضعیت حاضر داده است. در این زمینه، او یک تحقیق جالب انجام داده است:
بیشتر ماها تصور میکنیم که ضریب هوشی یا IQ، چیز ثابتی است، اما خب، ما در شرایط مختلف، میزان IQ مؤثر متفاوتی داریم. آقای ویلسون در تحقیق جالب خود متوجه شد که اگر شما مجبور و متعهد به انجام کار مهمی باشید و آنگاه بدانید که در اینباکس ایمیل خود، یک ایمیل نخوانده دارید، ضریب هوشی مؤثر شما، ۱۰ واحد کاهش پیدا میکند.
حالا از شما میپرسم، اگر فرضا، کسی به شما میگفت که در ازای واگذار کردن بخشی از ضریب هوشی خودتان، حاضر است مبلغ کلانی به شما بدهد، این پیشنهاد را قبول میکردید؟ آیا حاضر بودید مثلا ضریب هوشی ۱۱۰ خوب خودتان را با ضریب هوشی ۱۰۰ عوض کنید؟!
اما در عصر حاضر، اگر نیک بیندیشید، ما به صورت مستمر، خیلی بیشتر از این مقدار ضریب هوشی را از دست دادهایم.
باز هم جالب است بدانید که کاهش تواناییهای شناختی ناشی از چندکارگی یا مالتی تسکینگ، حتی از مصرف مخدرهایی مثل ماری جوانا هم بیشتر است!
تمام شد؟ نه!
راس پالدرلم -دانشمند علوم اعصاب استفنورد- در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که اگر در حین چندکارگی، شما مشغول یاد گرفتن چیزی باشید، این اطلاعات وارد بخشهای اشتباهی در مغز شما میشوند.
مثلا اگر در حال سریال دیدن، بخواهید درس هم بخوانید، اطلاعات درسی که باید وارد بخش ایدهها و فکتها مغز شما شوند، وارد بخشی از مغز به نام اجسام مخطط میشوند که مرکز مهارتها و اعمال هستند. اما اگر تلویزیون را خاموش کنید، اطلاعات خیلی راحت وارد هیپوکامپ میشوند تا در آنجا سامان داده شوند. در این صورت بعدا، خیلی راحتتر به یاد آورده میشوند.
آیا چندکارگی مشکلات دیگری نیز در بر دارد؟
بله! در هنگام چندکارگی، مغز، سوخت بیشتری میسوزاند و نورونها یا سلولهای مغز، زودتر خسته میشوند. به علاوه میزان اضطراب و تنش شما هم افزایش مییابد. مسئله دیگر این است که چندکارگی مستلزم، تصمیمگیریهای مکرر است: به کارم ادامه بدهم، یا جواب پیامک را بدهم؟ آیا پاسخ این ایمیل را بدهم یا حدفش کنم؟ لایک بزنم یا نزنم؟این تصمیمگیری متعدد کوچک، عملا برای مغزهای ما خستهکننده هستند و سرانجام ما به جایی میرسیم که تبدیل به آدمهای تکانهای میشویم، یعنی آن کنترل سابق را روی کارها و اعمال خودمان، حتی در دنیای واقعی هم از دست میدهیم! یعنی ممکن است، این روند ما را تبدیل به آدمی کند که در مقابل تکانهای مثل خوردن چند تکه شیرینی یا خرید چند چیز غیرضروری هم نتوانیم، مقاومت کنیم.
در یکی از پستهای آینده «یک پزشک» برایتان در مورد فواید نوشتن به صورت دستی و با قلم و کاغذ خواهم نوشت، بیشتر ما تصور میکنند که تایپ کردن نوشتهها و رد و بدل کردن ایمیلها، جانشین خوبی برای کار خستهکننده نامهنگاری و روند وقتگیر و پرهزینه، ارسال سنتی نامه هستند. اما الان ما با اینباکسهای همیشه پر روبرو هستیم، خیلی از این ایمیلها اصولا حاوی چیزهای مهمی نیستند، مثلا حاوی یک عکس یا ویدئوی سرگرمکننده هستند که دوستی برای ما فرستاده خیلی از آنها هم اصلا اسپم هستند. اما حتی ایمیلهایی که حاوی نوشتههای اصلی دوستان ما هستند، خیلی وقتها کیفیت خودشان را از دست دادهاند، دسترسی همیشگی ما به اینترنت باعث شده است که خیلی بی ملاحظه، هر اندیشهای را که لحظهای به ذهنمان خطور کرده، بنویسیم. حتی بسیاری از ایمیلهای ما، حاوی سلام و احوالپرسیهای روتین نیستند یا محتوای بیادبانهای دارند که همه اینها به خاطر سرعت نگارش آنهاست.